مظهرایستادگی



 

سردار شهید حسن شاطری در طول حیات خود خدمات زیادی را به مردم ایران, لبنان و عراق و سوریه و افغانستان کرد.
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه

 

شهید حسن شاطری


 شهید حسن شاطری ملقب به حسام خوشنویس در تیرماه 1341 در شهر سمنان به دنیا آمد, او اولین فرزند از شش فرزند خانواده‌اش بود. دوران تحصیلات ابتدایی, راهنمایی و متوسطه را در شهر سمنان گذراند. با وجود سن کم خیلی زود به صفوف انقلابیون پیوست و به یکی از مهم‌ترین عناصر فعال در زمینه هدایت راهپیمایی‌ها و دیگر فعالیت‌های ضدرژیم پهلوی تبدیل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هنگامی که امام خمینی(ره) فرمان تشکیل جهاد سازندگی را صادر کرد, شهید حسام از جمله اولین داوطلبان و فعالان این عرصه بود؛ شخصاً در امر کشاورزی و احداث بنا در زیر آفتاب سوزان کار می‌کرد و در ایام ماه مبارک رمضان به مدت 18 ساعت در روز مشغول بود.

با آغاز جنگ تحمیلی از سوی رژیم صدام حسین که با همکاری استکبار جهانی علیه جمهوری نوپای ایران به وقوع پیوست, داوطلبانه به عضویت بسیج درآمد. اولین مسئولیت‌هایش را در منطقه «کله قندی» واقع در جنوب ایران به عنوان راهنما آغاز کرد. سپس به شهر«سردشت» واقع در غرب ایران منتقل شد و از اولین اعضای سپاه پاسداران آن منطقه بود.

در حالی‌که سنش بیش از 20 سال نبود, مسئولیت‌های متعددی را برعهده داشت. مسئولیت مخابرات, پشتیبانی و لجستیک و سپس هدایت عملیات و رهبری یکی از مناطق جنگی که از مهمترین محورهای جنگ به حساب می‌آمد و شاهد شدیدترین و سخت‌ترین درگیری‌ها بود.

در سال 1361 با خانم معصومه مرادی, تنها دختر خانواده مرادی ازدواج کرد؛ همسری که بهترین یاور و پشتیبان او بود و در طول هشت سال جنگ و دیگر مراحل زندگی سراسر جهاد و مبارزه شهید در کنارش قرار داشت و از او صاحب 4 فرزند شد. پس از 8 سال دوری از دانشگاه به واسطه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران, برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شد و در رشته مهندسی عمران فارغ التحصیل شد. سپس موفق به اخذ مدرک کارشناسی‌ارشد شد و در همان زمان فرماندهی تیپ 40 صاحب امان(عج) و تیپ 53 ارومیه را به منظور اجرای پروژه‌های مهندسی و عمرانی در داخل ایران را برعهده داشت. از جمله این مسئولیت‌ها مدیریت پروژه‌ «سد سیرجان» در استان کرمان, پروژه اصلاح اراضی کشاورزی و زهکشی «دشت زنگنه» و پروژه هدایت آب از دشت اصفهان به یزد با فاصله حدود 300 کلیومتر بود.

او در آخرین مسئولیت خود عهده دار معاونت مهندسی نیروی قدس سپاه بود. پس از جنگ سی و سه روزه و آسیب به جنوب لبنان و مناطق شیعه نشین، وی رئیس ستاد بازسازی لبنان شد. او در این بازسازی نه تنها به بازسازی اماکن متعلق به شیعیان همت داشت بلکه ابتدا کلیساها و مساجد اهل سنت را بازسازی کرد. بازسازی و تعمیر پل ها و جاده های آسیب دیده در جنگ و ساخت اماکن فرهنگی و مذهبی برای شیعیان و مردم لبنان از اقدامات با برکت این شهید بزرگوار است. ساخت بوستان‌ها  برای کودکان جنگ زده لبنان، بذر محبت انقلاب اسلامی در دل کسانی بود که باغبان آن شهید شاطری است. گفتنی است شهید شاطری قبل از لبنان نیز عهده دار پروژه های عمرانی در افغانستان جنگ زده بود. او همچنین مسئول ساخت مسیر بین‌المللی میان ایران و افغانستان به طول 120 کیلومتر بود که از مهم‌ترین خطوط تجاری و از شریان‌های حیاتی حمل و نقل به شمار می‌رود و دو کشور را به هم مرتبط می‌سازد. ناظر اجرایی پروژه در عراق و انجام چندین طرح اجرایی با همکاری مردم به منظور حمایت و تأمین رفاه مردم سوریه از دیگر کارهای شهید شاطری بود.

سرانجام این سردار رشید اسلام 24 بهمن ماه 1391 و در مسیر دمشق به بیروت به منظور انجام کارهای ستاد بازسازی، به دست حامیان و مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و مزد صرف عمر خود در عرصه جهاد را با نوشیدن شربت شهادت گرفت.

محمد حیدر مالک و مدیر شرکت قاسم حیدر و برادران از جمله شرکت‌هایی که در اجرای پروژه‌های مختلف با هیئت ایرانی همکاری داشت در کتاب معمار محبت که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره خصوصیات شهید شاطری می‌گوید: «می‌توانیم بگوییم مهدس حسام مقاومت را دوست داشت، عبارت «دوست داشتن» برای بیان آنچه او در برابر مقاومت از خود نشان می‌داد، کافی نیست. بهتر است بگوییم او به مقاومت وابسته بود؛ تعلقی عاشقانه, تعلقی شدید که یک انسان با ایمان نسبت به اعتقادش دارد. این همان چیزی بود که به وضوح در او به چشم می‌خورد. مقاومت در همه حرف‌هایش حضور داشت. بر همه چیز نام مقاومت می‌گذاشت. گویی همه چیز برآمده از مقاومت بود. وقتی بر زمینی کار می‌کرد، می‌گفت: اینجا زمین مقاومت است، زمینی که جاده‌ای می‌ساخت و یا آن را آسفالت می‌کرد, می گفت: اینجا مسیر مقاومت است و هر زمان می‌خواست ما را به کاری تشویق و دلگرم کند, می‌گفت: شما در مقاومت سهیم هستید, کارتان همان کار مقاومت است. همه جا و همه وقت سعی می‌کرد تصویر مقاومت و ملت مقاوم را در برابر دیدگان ملت ایران و ملت‌های دیگر به نمایش بگذارد.

شهید حسن شاطری


آن روز را فراموش نمی‌کنم, مهندس خیلی گرفتار و برنامه‌ کاری او بسیار فشرده بود. از او برای حضور در مراسم افراشتن پرچم مقاومت در یکی از روستاها دعوت به عمل آمد. می‌دانستم که چقدر سرش شلوغ و وقتش تنگ است, اما با وجود وقت کم, اصرار داشت در مراسم حضور یابد. روستایی که جشن در آن برگزار می شد از ما دور بود و مهندس هم در آن منطقه کار دیگری نداشت, اما با این وجود, برای رفتن و حضور در مراسم پافشاری می‌کرد. زیرا آن مراسم در جهت تقویت توان مقاومت و به اهتزاز درآمدن پرچم بود. سرانجام توانست برنامه‌هایش را طوری تنظیم کند که در مراسم شرکت کند و از این بابت خیلی خوشحال به نظر می‌رسید.

هنگام برگزاری مراسم, برادران با مشکلی بزرگی روبرو شدند. طناب پرچم به اندازه کافی محکم نبود و وقتی آن را کشیدند, پاره شد. هرج و مرج به وجود آمد, لوازم یدکی وجود نداشت و همه از بالابردن پرچم ناامید شدند و دست از کار کشیدند. چاره ای نداشتن جز اینکه مراسم را به زمان دیگری موکول کنند. اما مهندس با اطمینان شدید خود, وارد عمل شد و اصرار کرد که پرچم باید بدون تأخیر برافراشته شود. او توانست در مقابل مشکل پیش آمده بایستد و آن را حل کند. ساعتی طول نکشید که جرثقیلی آورد, طناب را تعمیر کرد و پرچم را در زمان تعیین شده برافراشت. رضایتمندانه ایستاد و از سر شوق به پرچمی نگاه کرد که سر به فلک کشیده بود.»

مهندس حسن زین از کارمندان هیئت ایرانی نیز درباره شهید شاطری می‌گوید: «پیش از شهادت مهندس, با او به عنوان مترجم همکاری داشتم. مهندس حسام علاوه بر زبان مادری‌اش به زبان‌های ترکی, کردی و فارسی افغانی هم صحبت می‌کرد. مشغول یادگیری زبان انگلیسی هم بود زیرا زبان انگلیسی او را در نوشتن رساله دکتری با موضوعی پیرامون پروژه‌های بازسازی یاری می‌کرد.

پیوند مهندس با قرآن کریم بسیار محکم بود. هرگز کتاب خدا را از خودش دور نمی‌کرد و همیشه به خصوص صبح‌ها به تلاوت قرآن مشغول می‌شد. هر روز صبح وقتی سوار ماشینش می‌شد روز خود را با صفحاتی از قرآن کریم آغاز می‌کرد. روابطه او با قرآن و آیات بسیار زیاد بود. قرآن از مهم‌ترین انگیزه‌اش برای یادگیری زبان عربی با وجود مشغله‌هایش بود. دلش می‌خواست زبان عربی را با همه سختی‌هایش یاد بگیرد تا او را در فهم معانی قرآن و شناخت اعجاز لغوی آن کمک کند. از طرفی ندانستن زبان عربی او را آزاد می‌داد و این مسئله به نظرش مانع ارتباط او با کارگران, پیمانکاران, مهندسان, شخصیت‌ها, وزرا و . به شمار می‌رفت و او را با مشکل مواجه می ساخت. یادگیری زبان عربی به واسطه مشغولیت‌هایش برایش کار آسانی بود. زیرا آموختن زبان عربی سخت است و یادگیری آن نیاز به زمان زیادی دارد. با این وجود, سعی می‌کرد تا آنجا که می‌تواند معانی کلمات‌ را به خاطر بسپارد و از من هم می‌خواست تا زبان عربی را به او آموزش دهم.
به من می‌گفت: فقط برایم ترجمه نکن. یاد بده تا عربی صحبت کنم.
از من می‌خواست تا کلمات را تلفظ کنم و او تکرار کند. دلش می‌خواست به جای مترجم, معلم او باشم و مرتباً سعی می‌کرد به زبان عربی صحبت کند. وقتی جمله‌ای را یاد می‌گرفت, آن‌را تکرار می‌کرد. کارش زمانی دشوار می‌شد که کنارش نبودم و مجبور بود برای فهم زبان عربی و ترجمه آن به فارسی به خودش تکیه کند. در ماه‌های اول, تلاشش تحسین برانگیز بود و ظرافت بسیاری در آن به چشم می‌خورد. مهندس حسام با وجود جدیتش در کار, از طبعی لطیف و خلقی خوش برخوردار بود. مزاح را دوست داشت و شخصیتی بانشاط و سرزنده داشت. تلاش‌های او برای یادگیری زبان عربی بارها سبب شد تا فضای جدی کار, تلطیف شود و لبخندی بر لب همگان بنشیند.

شهید حسن شاطری


او خود نیز از این موضوع خوشش می‌آمد و سعی می‌کرد چنین موقعیت‌هایی به جود بیاورد. به خاطر دارم یک بار در مارون الرأس کلمه‌ای را با کلمه‌ای دیگر جایگزین کرد و معنا کاملاً عوض  شد. برای اشاره به «اصبع الجلیل» گفت«جبل‌الخلیل». همگی خندیدیم و وقتی عبارت را برای او ترجمه کردم او هم بسیار خندید.

در همین زمینه ماجرای دیگری را به یاد می‌آورم. مهندس حسام کلمه‌ای را که الان به خاطر نمی‌آورم, نمی‌دانم از کجا شنیده و آن را به خاطر سپرده بود. من و مهندس به همراه برادر زهیر به سفارت ایران رفتیم. در آن‌جا با عده‌ای قرار ملاقات داشت و در میان حرف‌هایش آن کلمه را به زبان آورد. وقتی از آن‌جا بیرون آمدیم, برادر زهیر به ایشان گفت که این کلمه معنای خوبی ندارد. ناگهان مهندس حیرت زده ایستاد. فوراً نزد کسی که آن کلمه را به او گفته بود, برگشت و از او بسیار عذرخواهی کرد. با همان ادب و فرهنگی که در او سراغ داشتیم, اظهار تأسف کرد و از آن مرد خواست او را ببخشد. حتی برایش قسم یاد کرد که معنای کلمه را نمی‌دانسته است.»


 

فراخوان هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور منتشر شد

به گزارش راهیان نور؛ فراخوان هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور منتشر شد.

بر این اساس زائران سرزمین نور و مناطق عملیاتی می‌توانند آثار ادبی خود با موضوع دفاع مقدس و راهیان نور را به این دبیرخانه ارسال کنند.

در پوستر و فراخوان منتشر شده از هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور اطلاعات لازم برای علاقمندان شرکت در این دوره ارائه شده است.

آثار قابل ارسال به هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور در سه بخش مردمی، حرفه‌ای و ویژه ارائه و داوری می‌شود.

آثار قابل ارائه در بخش حرفه‌ای هفدهمین جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور شامل شعر، داستان، عکس حرفه‌ای، فیلم، فیلمنامه، نمایشنامه خیابانی، پویانمایی، نماهنگ، پوستر، فضای مجازی، نرم افزار، تحقیق و پژوهش است و بخش مردمی متن ادبی، خاطره، دلنوشته، عکس و تلفن همراه را شامل می‌شود.

در بخش ویژه نیز آثار در بخش‌های عکس یادگاری، دلنوشته یادگاری، نامه یادگاری، فیلم ۶۰ ثانیه‌ای قابل ارائه هستند.

بنابر این گزارش، مهلت ارسال آثار به دبیرخانه هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور، پنجم آذر ماه ۱۳۹۸ تعیین شده و علاقمندان برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند با شماره تلفن گویا ۰۲۱۳۵۹۴۹۸۳۰ الی ۳۹ تماس بگیرند و یا به پایگاه اینترنیwww.sarzaminenoor.ir مراجعه کنند.

 

انتهای پیام/

 




این روزها سخن از جنگ نرم بسیار شنیده می شود.در مطبوعات، رسانه ها، مدارس و دانشگاه ها همه جا سخن از جنگ نرم است. اما سوال اصلی اینجاست که جنگ نرم چیست؟ از سوی چه کسانی تهیه و طراحی شده و هدف آن چه می باشد؟

مفهوم جنگ نرم Soft Warfare در برابر مفهوم جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود .اگر در جنگ سخت از ابزار های قدرت سازی مانند ارتش، نیروهای مسلح، واحدهای زرهی و …. برای تصرف خاک، منابع طبیعی و یا سرنگونی یک نظام ی استفاده می شود، مفهوم جنگ نرم با قدرت نرم و ابزارهای قدرت ساز نرم قابل تفسیر است.مفهوم جنگ نرم بر اساس مولفه های قدرت سخت شکل نگرفت. بلکه مولود ساختار و چارچوبی دیگر بود که در ادبیات ی جهان به قدرت نرم مشهور است.

ژوزف نای استاد مطرح علوم ی بزرگترین نظریه پرداز جنگ نرم است. نای در مورد قدرت نرم می نویسد: قدرت نرم توجه ویژه به اشتغال ذهنی جوامع دیگر از طریق ایجاد جاذبه است و زمانی یک کشور یا یک جامعه به قدرت نرم دست می یابد که بتواند اطلاعات و دانایی را به منظور پایان بخشیدن به موضوعات مورد اختلاف به کار بندد و از اختلافات به گونه ای بهره برداری نماید که حاصل آن گرفتن امتیاز باشد. یکی از نمونه های قدرت نرم می تواند کاربرد رسانه های جمعی در مناقشات باشد، رسانه می تواند جایگزین فشار نظامی گردد. در اینجا ما دیگر شاهد اعمال زور و اجبار نیستیم، بلکه اقناع افکار عمومی از طریق جنگ رسانه ای صورت می گیرد.

نظریه پردازان قدرت نرم، قلمرو و ابزارهای مورد استفاده در جنگ نرم را، موارد زیر می دانند: ارزشهای بازیگر عرصه بین المللی، فرهنگ، خط مشی ها و نهادها،

جنگ سایبری، اینترنت و جنگ نرم
جنگ سایبری از زیر مجموعه های جنگ نرم است. امروزه با پیچیده‌تر و کوچک‌تر شدن جهان به واسطه رشد فزاینده وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ به گونه‌ای که به جای به کارگیری مستقیم زور، توجه قدرت‌ها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمت‌آمیز با به کارگیری شیوه‌های نوین مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده است.

جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای است که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وامی‌دارد.

جنگ روانی، جنگ رایانه‌ای، اینترنتی، براندازی نرم، راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و شبکه‌سازی از اشکال جنگ نرم هستند. جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام ی – اجتماعی حاکم تزل و بی‌ثباتی ایجاد کند.

فضای سایبر، فضایی است مجازی که به واسطه ابزاری غیرفیزیکی، کارکردی دوگانه دارد: هم باعث ارتقاء سطح فکری و هم باعث تشویش اذهان عمومی و شست و شوی مغزی می شود.

ادامه مطلب



هنوز زنگ خیانت در شبکه های ماهواره ای به صدا در نیامده پای موضوعی دیگر در میان رسانه های خارج نشین باز شده است، مردی برای مرد و زنی برای زن!


خیانت

وقتی پای رسانه های داخلی می نشینید بحث خیانت را می شنوید چه برسد به اینکه مخاطب یکی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان باشید.  اصولا میان ماه ما تا ماه گردون این شبکه ها فاصله بسیار است. جنس مشی و روش این شبکه ها چیزی است که از دل فرهنگ حامیان مالی آنها آمده است؛ مسیحیان، صهیونیست ها،بهاییان و. .





شبکه مرداک پسند فارسی وان، بهایی نشین من و تو، غرب منش جم کلاسیک و. همه آنچه را می پسندند که در فرهنگ ما هنوز تابو و خط قرمز هستند. خودنمایی ن برای دیگران، اباحه گری، لاابالی گری، شراب خواری، مدل شدن برای لذت دیگران و خیانت، مواردی نیستند که یک مرد و زن ایرانی به آن تن دهند.

شبکه های ماهواره ای در نقشه جنگ نرم خود بعد از ترویج ضد ارزش ها در این سالها، فعالیتشان در ترویج فرهنگ بی بند و باری چندی پیش با آمدن فارسی وان به طور خاص به سراغ موضوع خیانت رفت و سعی کردنند با حجم سریال های خود  قبح این مسائل را در میان خانواده های ایرانی بشکنند.

ادامه مطلب


سیرى در مبانى ولایت فقیه

(قسمت اول)

آنچه از قرآن کریم درباره عبادت انسان ها بر مى‏آید، این است که کامل ترین وبرجسته ترین وصف براى انسان آن است که عبد ذات اقدس اله باشد، زیرا کمال هر موجودى در این است که بر اساس نظام تکوینى خویش، حرکت کند و چون خود از این مسیر و هدف آن، اطلاع کاملى ندارد، خداوند، باید او را راهنمایى کند. و حقیقت انسان و جهان و ارتباط متقابل انسان و جهان را براى او تبیین نماید.

ارتباط انسان با همه پدیده‏ها از یک سو و جهل او به کیفیت این ارتباطها از سوى دیگر، ضرورت راهنمایى را که عالم مطلق باشد مشخص مى‏کند و اگر انسان این راه را درست تشخیص داد و عبد خدا بود و مولا بودن و مولویت او را، که بر همه این شئون آگاه است، پذیرفت آن گاه به بهترین کمال مى‏رسد.

لذا خداوند سبحان، مهم ترین کمالى که در قرآن کریم مطرح مى‏کند، عبودیت است: «الحمد لله الذى انزل على عبده الکتاب»[2]. همان طورى که اسراء و عروج بر اساس عبودیت است، نزول و فرود کتاب الهى هم بر مبناى عبودیت است. اگر انسان بخواهد اسراء یا معراج داشته باشد، و قلبش مهبط وحى شود، باید از سکوى عبودیت پرواز کند. هم «سبحان الذى اسرى بعده»[3] بر اساس عبودیت است، هم «فاوحى الى عبده ما اوحى»[4] و هم «الحمدلله الذى نزل على عبده الکتاب»[5] و این اختصاصى به علوم شریعت و علوم ظاهر ندارد بلکه کسانى که علوم ولایى دارند و بر اساس باطن حکم مى‏کنند و خضر راه هستند، هم بر اساس عبودیت به این جا رسیده‏اند. خداوند متعالى وقتى که جریان خضر را

ذکر مى‏کند، مى‏فرماید: «فوجد عبدا من عبادنا»[6] و قبلا هم موساى کلیم مأمور شد که از بنده‏اى از بندگان خاص خدا استفاده کند که از علم لدنى طرفى بسته است. پس اگر خضر راه است، یا اگر پیغمبر اسلام است، به خاطر عبودیت به این جا رسیده است.

عبودیت و عنایت الهى

نکته بعدى آن است که براى رسیدن به مقام نبوت، رسالت، خلافت، امامت و امثال آن، عبودیت، شرط لازم است نه شرط کافى؛ لطف و عنایت الهى و علم خدا به عواقب امور هم نقش موثرى دارد. لذا این چنین نیست که اگر کسى بنده کامل شد، پیغمبر یا امام شود، البته ولى خدا مى‏شود، اما رسول و نبى نه، چون «الله اعلم حیث یجعل رسالته»[7] گذشته از این که خود شخص هم لازم است کمال عبودیت را داشته باشد. گاهى خداوند علم و معنویت و حتى کرامت به بعضى مى‏دهد اما آن ها نه از آن علم استفاده صحیح مى‏برند نه از این کرامت، بلکه آن را بى جا صرف مى‏کنند. نظیر «واتل علیهم نباء الذى آتیناه آیاتنا فانسلخ منها»[8]. لذا ذات اقدس اله پست هاى کلیدى نظیر نبوت، رسالت، خلافت، امامت و امثال آن را به افراد خاصى عطا مى‏کند اما کرامت‏ها و بعضى از کشف و شهودها و علم‏هاى معنوى، را ممکن است به عنوان یک امتحان به افراد دیگر هم مرحمت کند و چون کمال انسانى در عبودیت است و استحقاق عبودیت هم منحصر در ذات اقدس اله است «و قضى ربک ان لا تعبدوا الا ایاه».[9] احدى معبود نیست و کسى حق ندارد جز خدا را بپرستد.

ادامه مطلب


ولایت در روایات

 

مطالب مرتبط

()[1]. نهج البلاغه، خطبه‏189.

(سیرى در مبانى ولایت فقیه)

(ولایت تکوینی و تشریعی)

یکى از معانى ولایت، سرپرستى و اداره جامعه است، غیر از قرآن، در روایاتى که از معصومان به ما رسیده واژه «ولایت» در همین معنا بسیار به کار رفته است، در این جا براى نمونه چند روایت را نقل مى‏کنیم:

1- حضرت امیرمومنان(ع) در عبارت‏هاى مختلفى از نهج‏البلاغه، واژه ولایت را به همین معناى سرپرستى به کار برده است؛ مثلا:

الف- در خطبه دوم نهج‏البلاغه بعد از این که درباره اهل بیت مى‏فرماید: «هم موضع سره و لجاء امره و عیبه علمه و موئل حکمه و کهوف کتبه و جبال دینه بهم اقام انحنا ظهره و اذهب ارتعاد فرائصه» آن‏گاه مى‏فرماید: به وسیله آل پیامبر- که اساس دین هستند- بسیارى از مسائل حل مى‏شود. «و لهم خصائص حق الولایه و فیهم الوصیه و الوراثه»، اختصاصات ولایت مال این‏هاست.

حضرت امیرالمومنین(ع)، اهل بیت(ع) را به عنوان این که داراى خصائص ولایت هستند، یاد مى‏کند، نه ولایت تکوینى، چون ولایت تکوینى یک مقام عینى است که نه در غدیر نصب شده است نه در سقیفه غصب. و اساساً قابل نصب و غصب نیست، آن فیض خاص الهى است که نمى‏توان از کسى گرفت؛ مثلا مقام «سلونى قبل ان تفقدونى فلانا بطرق السماء اعلم منى بطرق الارض»[1] که در سقیفه غصب نشد. در خطبه‏هایى که امیرالمومنین(ع) خود را به عنوان والى و ولى معرفى مى‏کند، این تعبیرات فراوان است که من حق ولایت بر عهده شما دارم و شما مولى علیه من هستید،

این سخن بدین معنا نیست که من قیم شما هستم، و شما محجورید .بلکه به معناى سرپرستى و حکومت و اداره شئون مردم است.

ب- در خطبه 216، که در صفین ایراد کردند، فرمود: «اما بعد فقد جعل الله سبحانه لى علیکم حقا بولایه امرکم». در همان خطبه در بندهاى شش و هفت آمده است: «و اعظم ما افترض سبحانه من تلک الحقوق حق الوالى على الرعیه لا تصح الرعیه الا بصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه». این جا سخن از ولى و ولایت والى‏ها است که ناظر به سرپرستى جامعه مى‏باشد.

ج- در نامه 42 نهج‏البلاغه مى‏خوانیم که: وقتى حضرت على(ع) مى‏خواست به طرف دشمنان حرکت کند نامه اى به «عمر بن ابى سلمه مخذومى، والى بحرین نوشت و او را به مرکز طلبید و دیگرى را به جایش فرستاد، وقتى که آمد به او فرمود: این که تو را از بحرین آوردم و دیگرى را به جایت فرستادم براى این نیست که تو در آن جا بد کار کردى بلکه اکنون من

در سفر مهمى هستم که تو مى‏توانى در کارهاى نظامى مرا کمک کنى. مادامى که والى بحرین بودى حق ولایت را خوب ادا کردى و کاملا هم آن قسمت را اداره کردى: «فاقبل غیر ظنین و لا ملوم و لا متهم و لا مأثوم فلقد اردت المسیر الى ظلمه اهل الشام و احببت ان تشهد معى فانک ممن استظهر به على جهاد العدو و اقامه عمود الدین ان شاء الله».

در عهدنامه مالک اشتر، مکررا واژه ولایت را در معناى سرپرستى به کار برده است:

ج - 1: «فانک فوقهم و والى الامر علیک فوقک والله فوق من ولاک». تو که به آن جا گسیل شدى و والى مردم هستى، باید مواظب آن‏ها باشى و کسى که والى توست و تو را به این سمت منصوب کرده است، ناظر به کارهاى توست و خداوند هم ناظر به کارهاى همه ماست.

ادامه مطلب



به قلم سرلشکر دکتر سید حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح

قلم

امروز که رهبر عزیز انقلاب اسلامی همه ما را نسبت به جنگ نرم توسط استکبار و دشمنان انقلاب و بدخواهان ملت ایران هشدار دادند بحث عملیات روانی در حوزه جنگ نرم از اهم واجبات است و در واقع پاسخ جنگ نرم یا عملیات روانی دشمن دفاع نرم و عملیات روانی تهاجمی و دفاعی برعلیه دشمن محسوب می‏شود. نظم و نسق دادن به یک مجموعه یا بازآرایی مجدد آن را با هدف یک ساخت جدید را، مهندسی می‏نامیم. در معنای دیگر، مهندسی به معنای تنظیم عناصر یک محیط است به گونه‏ای که در تناسب، با غایت مطلوب قرار گیرد. مهندسی عملیات روانی نیز در همین راستا یک فن مبتنی بر مهارت‏های فراوانی است که از فناوری و دانش روان‏شناسی قدرت سرچشمه می‏گیرد. به زعم این مقاله عملیات روانی به کلیه فعالیت‏هایی اطلاق می‏شود که موجب تولید، تغییر، تقویت و یا تصحیح نگرش و بینش مخاطب شده و آن را در راستای اهداف و نیات منبع پیام هدایت سازد و بر دو گونه تبلیغ و جنگ روانی تقسیم می‏شود.

 تجربه و ذوق سلیم هنری می‏تواند در کنار دانش‏نظری این فرآیند، مهندسی آن را زیبا و از سوی دیگر کم هزینه و پربار سازد. بدون مشارکت جمعی و رسانه‏ای امکان مهندسی وجود ندارد و این کار کرد (عملیات روانی) موضوعی نیست که بتوان با زور و تحمیل یک رای و سلیقه در مورد آن نتیجه گرفت، لاجرم باید در فرآیند مهندسی و آینده‏نگری از تجربه و خرد حاکم بر نیازها و رفتار مطلوب انسانی مدد گرفت و آن را به سامان رسانید.

عملیات روانی به کلیه فعالیت‏هایی اطلاق می‏شود که موجب تولید، تغییر، تقویت و یا تصحیح نگرش و بینش مخاطب شده و آن را در راستای اهداف و نیات منبع پیام هدایت سازد و بر دو گونه تبلیغ و جنگ روانی تقسیم می‏شود.

ادامه مطلب


جنگ نرم به دلیل پیچیدگی و اتکا به قدرت نرم از ویژگی‌های بسیار زیاد و متنوع برخوردار است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

1.    جنگ نرم در پی تغییر قالب‌های ماهوی جامعه و ساختار ی است.

2.    آرام، تدریجی و زیرسطحی است .

3.    جنگ نرم نمادساز است: تصویری شکست خورده، ناامید و مأیوس از حریف ارائه می‌شود و در مقابل مهاجم با نمادسازی و تصویرسازی خود را پیروز و موفق نشان می‌دهد. در این ویژگی عملیات روانی در حد اعلای، خود انجام می‌شود.

4.    پایدار و بادوام است: نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پایدار و بادوام خواهد بود. هدف اصلی در جنگ نرم تغییر باورها و اعتقادات است. چنانچه این تغییر حاصل گردد، به راحتی تغییر مجدد و بازگشت به حالت اولیه میسر نمی‌باشد.

5.    جنگ نرم پرتحرک و جاذبه‌دار است: جنگ نرم که به صورت تدریجی و آرام شروع می‌شود، در نقطه‌ای به دلیل ایجاد جاذبه‌های کاذب، خود جامعه هدف را برای تحقق اهداف به کار گرفته و از این طریق بر دامنه تحرکات آن افزوده می‌گردد. در واقع با گذشت زمان، بسیاری از بازیگران و حتی بازیگردانان جنگ نرم به صورت خواسته یا ناخواسته از درون جامعه هدف به استخدام کارگزاران اصلی جنگ نرم در می آیند.

6.    جنگ نرم هیجان‌ساز است: با نمادسازی‌ها، اسطوره‌سازی‌ها و خلق ارزش‌های جدید، در جنگ نرم از احساسات جامعه هدف نهایت استفاده انجام می‌گیرد.

جنگ نرم

 











مدیریت احساسات یک رکن در مهندسی جنگ نرم به حساب می‌آید. در مدیریت احساسات، تلاش می‌شود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلی برای نفوذ در افکار و اندیشه‌ها برای ایجاد تغییر و دگرگونی در باورها استفاده شود. احساسات و عواطف به دلیل تحریک پذیری، زمینه‌های خلق بحران را فراهم می‌سازد.

7.    جنگ نرم آسیب محور است: دشمنان در جنگ نرم با شناسایی نقاط آسیب جامعه هدف در حوزه‌های ذکر شده، فعالیت‌های خود را سامان داده و با خلق آسیب‌های جدید، بر دامنه تحرکات خود می‌افزایند.

ادامه مطلب


آرم شبکه سی ان ان

 

«در جنگ روانى هدف تصرف پانزده سانتى متر بین دو گوش انسان است».

 

بحث مقوله «جنگ روانى» یا به عقیده برخى «جنگ نرم» این روزها بیشتر از گذشته در محافل رسانه اى و ى کشور مطرح است، اما به راستى حقیقت جنگ روانى چیست؟ چه کسانى و با چه اهدافى به دنبال تحقق آن هستند و به آتش آن دامن مى زنند و سرانجام این که تاریخچه این مسأله به چه زمانى بازمى گردد.

این ها سؤالاتى است که این نوشتار با توجه به برخى تحولات ى روز کوشیده پاسخ آن ها را بیابد

 

جنگى به قدمت تاریخ بشر

به اعتقاد مورخان ى، عملیات روانى سابقه اى به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این حیث کمتر برهه اى از تاریخ حیات ى و نظامى بشر را مى توان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادى در پى یافتن قدیم ترین نمونه هاى استفاده از جنگ روانى بوده اند. در این باره «پل لاین بارگر» سابقه استفاده از جنگ روانى را به جنگ کیدئون با مادها نسبت مى دهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامى زمان خود که هر دسته 3 نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلى داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که شمار افرادش، 3 برابر میزان واقعى است، در نتیجه توانست بدون هیچ درگیرى به پیروزى دست یابد.

از این زمان به بعد، کم کم این باور به وجود آمد که جنگ دست کم در دو زمینه رخ مى دهد؛ میدان نبرد و افکار عمومى. در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش از سوى سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد ترس در دل مکیان از این راه، نقش مهمى در شکستن مقاومت آنها داشت و قرآن کریم را بر سر نیزه کردن حیله عمروعاص و شکست دادن سپاه در آستانه پیروزى امام على(ع) با این وسیله، نمونه هاى برجسته اى از جنگ هاى روانى است که به اقتضاى فرصت و نبوغ طراحان آن، به منصه ظهور رسیده اند.

از نمونه هاى جالب توجه و گسترده جنگ روانى در سده بیستم میلادى مى توان به جنگ جهانى دوم اشاره کرد. هنگامى که در سال 1939 محققان آلمانى به منظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانى اول اعلام کردند که از جمله مهم ترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گسترده ابزار تأثیرگذارى روانى در صحنه ت و نظامى گرى مى دادند. وقوع تحولاتى چون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمان هاى موسوم به جنگ روانى و تبلیغات جنگى در دیگر کشورها، گواه عملى این ادعا بود.

ادامه مطلب

ماجرای حمل ۷۰ اسلحه کمری توسط شهید مهدی باکری

شهید مهدی باکری در ماه آخر سال آخر قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ که در اکثر شهرهای کشور حکومت‌نظامی برپاشده بود، تلاش کرد تا از طریق مناطق غربی کشور برای مبارزین مخالف سلطنت پهلوی، اسلحه تهیه کند.


 

 شهید مهدی باکری

مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ در شهر میاندوآب در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۲ دانشجوی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه فنی دانشگاه تبریز شد و در دوران تحصیل در دانشگاه تبریز جذب دانشجویان مذهبی دانشگاه به شمار می‌رفت.

اگرچه دانشجویان مذهبی در آن دوران در شرایط بسیار سخت و کاملاً دفاعی در مقابل فرهنگ و نظام شاهنشاهی از یکسو و در برابر فضای مهاجم ی چپ از طرف دیگر به سر می‌بردند ولی مهدی باکری و دانشجویانی چون او، اسیر جذبه حاکم نشده و در اندیشه دیگران حذف نشدند.

مهدی باکری پس از پایان تحصیلات کارشناسی در سال ۱۳۵۶ در پاییز به خدمت سربازی رفت، وی پس از طی دوره آموزشی در پادگان به همراه برخی از مهندسین سرباز به وزارت نیرو در تهران رفتند. در این دوران در تظاهرات‌هایی که از سوی مردم علیه رژیم شاهنشاهی صورت می‌گرفت، فعالانه حضور می‌یافت ازجمله در تظاهرات معروف ۱۷ شهریور در سال ۱۳۵۶ در تهران شرکت کرد.

در سال ۱۳۵۷، زمانی که حضرت امام خمینی از سربازان می‌خواستند که پادگان‌ها را رها کرده و رژیم را تنها بگذارند، او نیز محل خدمت خود را ترک کرد و به مردم پیوست. در این هنگام و به‌طور مرتب بین تهران و ارومیه در تردد بود و در تظاهرات خیابانی مردم ارومیه در دی‌ماه ۱۳۵۷ که در اطراف مسجد اعظم برگزار شد، حضور پیدا کرد و تلاش می‌کرد که همچون سایر مردم برای مقابله با تانک‌ها و زره‌پوش‌های رژیم شاهنشاهی که به مقابله با تظاهرکنندگان می‌پرداختند از «کوکتل مولوتوف» ساخت خودش استفاده کند.

مهدی باکری در ماه آخر سال آخر قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ که در اکثر شهرهای کشور حکومت‌نظامی برپاشده بود، تلاش کرد تا از طریق مناطق غربی کشور برای مبارزین مخالف سلطنت پهلوی، اسلحه تهیه کند تا چنانچه امام خمینی اجازه فرمودند، در مقابل کسانی که به کشتار مردم می‌پرداختند، استفاده شود که البته موفقیت چندانی در این مسیر نداشت و پس از سپری کردن نزدیک به یک ماه در مناطق غربی کشور ناموفق به تهران بازگشت.

البته آقا مهدی، دو بار به کمک یکی از دوستان دوران دانشگاهی‌اش توانست از مناطق کردنشین مرزی ترکیه، سلاح خریداری و با جاسازی آن‌ها در بدنه پیکان خواهرش، آن‌ها را به تهران منتقل و بین دوستان خود توزیع کند و آخرین باری که توانست حدود ۷۰ سلاح کمری را با این شیوه به تهران منتقل کند شب دوازدهم بهمن‌ماه ۱۳۵۷ بود که فردای آن امام خمینی از تبعید به ایران بازگشت. البته هیچ‌گاه از آن‌ها استفاده نشد زیرا امام خمینی معتقد بودند که قدرت فریاد می‌تواند بالاتر از توان سلاح، رژیم پادشاهی را از پای درآورد و درنهایت خون بر شمشیر پیروز است.
 
 این مطالب برگرفته از کتاب «فرماندهان دفاع مقدس؛ شهید مهدی باکری» تنظیم و گردآوری سعید سرمدی از انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس می‌باشد


 

 

 


کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست


 

 

شهدا برایت پیام دارند، بخوان

 

حجاب چیست ؟

شهید مطهرى نتیجه تحقیقات لغوى خود را درباره واژه حجاب، چنین بیان مى کند:

کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده مى شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.

 پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمایى نپردازد.

حجاب در تمام ادیان الهی امری پسندیده و قابل قبول می باشد ولی با بروز فرهنگ های انحرافی و ماده گرایی که به دنبال بی عفتی بوده اند این امر کم رنگ گشته و راه برای هوسرانی عده ای گشوده شده. در این مقاله مجال برای بررسی آثار مخرب بی حجابی نیست. و فقط به این نکته می پردازیم که اگر در جامعه ای بی عفتی رواج یابد انسان ها در آنجا از هدف نهایی خود که کمال انسانی است باز می مانند و همچون مومی در دستان هوسرانان در می آیند .

با نگاهی به وصیت نامه برخی از شهدای 8 سال دفاع مقدس به اهمیت حجاب در جامعه و نقش آن در پیشبرد اهداف اسلام پی می بریم :

·        و تو ای خواهر دینی ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.» (شهید عبدالله محمودی)

·        «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند.»

(سردار شهید رحیم آنجفی)

·        «حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.» (شهید محمد کریم غفرانی)

·        «خواهرم: از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.» (شهید حمید رضا نظام)

·        «از تمامی خواهرانم می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.» (شهید سید محمد تقی میرغفوریان )

·        «خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.»

(طلبه شهید محمد جواد نوبختی )

 خواهرم: از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.» (شهید حمید رضا نظام )

·        «خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند.»(شهید بهرام یادگاری)

·        «به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.» (شهید حمید رستمی)

·        «خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهد شد.» (شهید علی اصغر پور فرح آبادی)

·        «شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند.» (شهید علی رضائیان)

·        «از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است.» (شهید علی روحی نجفی)

شهدا برایت پیام دارند، بخوان

·        «مادرم. من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.»

(شهید غلامرضا عسگری)

·        «ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من.» (شهید محمد حسن جعفرزاده)

·        «خواهرم: زینب گونه حجابت را که کوبنده تر از خون من است حفظ کن.»

(شهید محمد علی فرزانه)

·        « خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ می کنند. هدف دار در جامعه حاضرشده اند.» (رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)

·        وصیت من به خواهرانم این است که در شهادت من مثل زینب (س) عمل کنید و حجاب که اصلی ترین مسئله است را رعایت کنید که حجاب حمایت از خون شهداست. «شهید علی آقا باقری»

·        و خواهرانم مسأله حجاب را ارزش بدهید که ارزش شما در حجاب است .«شهید بیوک روستا»

 ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من.» (شهید محمد حسن جعفرزاده)

·        " خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته‏اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ می‏کنند. هدف‏دار در جامعه حاضرشده‏اند." (رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)

·        خواهر حزب‌الّلهی‌ام، ممکن است شما فکر کنید که چرا این سعادت (فیض شهادت) تنها نصیب برادران می‌شود، لکن ای خواهرم، این را بدان که شما در سنگر حجاب و مسجد ومدرسه کوشا باش و فعالیّت شما از خون ما پُر ارج‌تر و کوبنده‌تر است. و نیز فیض آن از شهادت کمتر نیست. «شهید محمد کشوری»

 

فرآوری: زینب سیفی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


 

 


زندگینامه شهدا را که نگاه می کنیم داستان ها و اتفاقات زیادی هستند که خواندن آنها برای ما می تواند جالب باشد.  گوشه هایی از زندگی چند شهید را باهم می خوانیم.  


 

شهدا

 

 

از نوجوانی سردار شهید سید حسین علم الهدی

14 سالش بود که ساواک دستگیرش کرد، انداختنش توی بند زندانیان نوجوان بزهکار. فکر می کردند اینجوری از راه به در میشه و دیگه کار انقلابی نمیکنه. توی زندان نوجوونای بزهکار اذیتش می کردند اما سید حسین با صبر و حوصله سعی کرد هدایتشون کنه. بعد از مدتی مأمورین ساواک صحنه ی عجیبی دیدند. دیدند همون جوونای لا اوبالی به امامت سید حسین توی زندان دارن نماز می خونن.

کلاس قرآ نشون هم به راه بود.

 

 

از نوجوانی شهید مهدی زین الدین

یک روز گرم تابستان، با مهدی و چند تا از بچه های محل، سه تا تیم شده بودیم و فوتبال بازی می کردیم. بازیکنان تیم مهدی به او پاس دادند. او هم فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد. در همین لحظه ی حساس به یک باره مادر مهدی آمد روی تراس خانه شان که داخل کوچه بود و گفت: مهدی، برای ناهار نون نداریم، برو از سر کوچه نون بگیر مادر. مهدی که توپ را نگه داشته بود، دیگر ادامه نداد. توپ را به هم تیمی اش پاس داد و دوید سمت نانوایی!

 

از نوجوانی شهید اسدالله کشمیری

راه مدرسه اش دور بود. همکلاسی هایش با ماشین می رفتند. آن موقع، روزی دوازده ریال پول توجیبی به او می دادیم تا بتواند هم خودش را اداره کند و هم به مدرسه برود. با این که پول کمی بود اما این بچه، هیچ وقت شکایتی نداشت. مدتی که گذشت، متوجه شدیم که اسدالله زودتر از ساعت همیشگی از خانه بیرون می رود و تا مدرسه، پیاده روی می کند. علت کارش را متوجه نشدیم تا اینکه یک روز خواهر کوچکش مریض شد. پول کافی برای دوا و درمانش در خانه نبود. وقتی اسدالله متوجه این موضوع شد، رفت و مقداری پول آورد و گفت: این ها را برای روزی مثل امروز پس انداز کرده بودم.

طفلکی پیاده مدرسه می رفت تا همان دوازده ریال را هم پس انداز کند!

 

از نوجوانی شهید علی ماهانی

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، از جایش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان مگه من غریبه هستم؟ چرا خودت را به زحمت می اندازی؟ می گفت: احترام به والدین دستور خداست.

یک روز که خانه نبودم از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشسته گوشه ی حیاط است، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم:الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس را شستی؟

گفت: اگه دو دست هم نداشتم، باز هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و شما زحمت شستن لباس ها را بکشی!

 

از نوجوانی شهید علی چیت سازان

کم توقع بود. اگر چیزی هم براش نمی خریدیم حرفی نمی زد. نوروز آن سال که آمده بود، پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید. روز دوم فروردین قرار شد برویم دید و بازدید. تا خانواده شال و کلاه کردند علی غیبش زد. نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد. به جای کفش، دمپایی پاش بود. گفتم: مادر، کفشات کو؟

گفتک بچه ی سرایدار مدرسه مون کفش نداشت، زمستان را با این دمپایی ها سر کرده بود. من رفتم کفش هام رو دادم بهش.

اون موقع علی دوازده سال بیش تر نداشت.

فرآوری: نعیمه درویشی

 

بخش کودک و نوجوان تبیان


 

 

منابع:شاهد نوجوان - وبلاگ دوستدار علمدار

مطالب مرتبط:

مصطفی روشن، شهید علم و فناوری

همراه با کلام شهدا


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

KPOPER LAND هارمونی باران دانلود آهنگ جدید | رسانه فارسی موسیقی | برمودا موزیک Welcome midzy Joseph دامدارباشیم بخساد به امید طلوع